رسانه اینترنتی بیست موویز

داستان سریال حول شخصیت تفنگدار نیروی دریایی به نام مک کانوی (Quarry) متمرکز است که پس از سال ها جنگ در ویتنام در سال 1972 به زادگاهش شهر ممفیس بازمی گردد.اما اوضاع در شهر کاملا عوض شده است چرا که خانواده اش او را طرد کرده و جامعه نیز به عنوان کسی که در جنگ ویتنام بوده به او به چشم موجودی خبیث می نگرد.در همین حال در شرایطی که در تلاش برای کنار آمدن با وقایع تلخ خدمتش در میدان جنگ می باشد به طور اتفاقی به درون شبکه ای آلوده به فساد و آدم کشی که در سرتاسر رودخانه عظیم میسیسیپی فعال است، کشیده می شود.

Memphis, Tennessee, 1972. Mac Conway and his friend Arthur have just returned home after serving in Vietnam. They reconnect with their families and try to find jobs. However, work is hard to come by for Vietnam vets. Conway gets contacted by a man known simply as The Broker. He recruits hitmen for assignments and believes that Conway would be ideal for this sort of work. Conway is reluctant, but is drawn in once he discovers that Arthur has already accepted a similar offer from The Broker. The Broker gives Conway a code name - Quarry.

Izumi Shinichi یه پسر هفده ساله که با مادر و پدرش در یک محله ی آروم در شهر توکیو زندگی میکنه یک شب موجودات فضایی به زمین حمله می کنند انها وارد بدن میزبانشون میشند و در مغز انسان ها ساکن میشندو یکی از انها که سعی داشت از طریق گوش وارد مغز ایزومی بشه وقتی دید با وجود هدفن نمیتونه وارد بازوی راست ایزومی شد و اون بخش رو گرفت و از آن خودش کرد اسمش میگیه!راستی یادم رفت بگم وقتی بدن انسانی را تصاحب می کنند و مغزش را به کنترل درمیارند میرند سراغ آدم ها که بخورنشون! حالا ایزومی که مغزش توسط میگی تصرف نشده داره سعی میکنه هم در کنار اون زندگی کنه هم سعی می کنه جلوی اون دسته از موجودات بیگانه ای که با آدم ها حمله میکنند با کمک میگی بگیره و این طوری یک داستان سراسر مرگ و حماقت شروع میشه...

The 16-year-old Izumi Shinichi lives with his mother and father in a quiet neighborhood in Tokyo. One night, worm-like aliens called Parasytes invade Earth, taking over the brains of human hosts by entering through their ears or noses. One Parasyte attempts to crawl into Shinichi's ear while he sleeps, but fails since he is wearing headphones, and enters his body by burrowing into his arm instead, taking over his right hand and is named Migi. Because Shinichi was able to prevent Migi from traveling further up into his brain, both beings retain their separate intellect and personality. As the duo encounter other Parasytes, they capitalize on their strange situation and gradually form a strong bond, working together to survive. This gives them an edge in battling other Parasytes, who frequently attack the pair upon realization that Shinichi's human brain is still intact. Shinichi feels compelled to fight other Parasytes, who devour humans as food, while enlisting Migi's help.

داستان سریال در رستورانی میگذرد که از ساعت ۱۲ نیمه شب تا ۷ صبح باز است . این رستوران منو ندارد و در عوض مالک و سرآشپز آن هر سفارش غذایی را به دلخواه مشتری فورا حاضر میکند...

In a small restaurant, which is only open after midnight, a chef known as 'Master' (Kim Seung Woo) doesn't offer any menus, but is willing to whip up any dish his patrons desire. Every night, the mysterious Master dedicates himself to comforting the woes of his customers, including a gangster, a down-and-out actor, office ladies, a paper boy, and a night worker. Despite the restaurant's unconventional hours and rules, these denizens of the night still keep coming back for more.

درامی خانوادگی واقع در جهانی تیره و خونین که ترکیب شده با هنرهای رزمی، فرانگ گریلو (فرار از زندان) در نقش "آلوی کولینا" ظاهر شده، یک ستاره ی ورزشی افسانه ای که صاحب یک سالن ورزشی می باشد و میخواهد نسل بعدی مبارزان را تربیت کند، جوآنا گویینگ (House Of Cards) نقش همسر معتاد و عجیبش را بازی میکند. همچنین او دو پسر نیز دارد که راه پدرشان را ادامه می دهند...

Alvey and Lisa are struggling to keep their gym, Navy Street, afloat. Their best hope is Alvey's son Nate, an up and coming fighter. Jay, Alvey's other son, is on the outs with his father. When Lisa's ex and former MMA champ, Ryan, shows up, complications arise. Nate has secrets of his own which may hold him back.

Gwanggaeto, the Great Conqueror یک سریال درام تاریخی، بر اساس زندگی نامه‌ی نوزدهمین پادشاه گوگوریو، گوانگاتو بزرگ، می‌باشد.

After his father's death, Dam Duk rises to the throne and vows to restore Goguryeo to its former glory. His struggle would later form the basis of a popular Korean legend. He would regain stolen land from Baekjae, and he will defeat many other smaller kingdoms in the process.

سریال، داستان مبارزی حرفه ای به نام سانی (دنیل وو) می باشد که به همراهی پسری جوان برای رسیدن به حقیقت، قدم در مسیری خطرناک در سرزمینی پر از ظلم و بی رحمی میگذارند و...

500 years from now, war has left the world in ruins. The Badlands, a region of former North American states, are ruled over by the Barons, seven men and women who control their own territories and raise armies of lethal fighters called Clippers. Regent Sunny, a highly-skilled fighter and the deadliest "Head Clipper" for Baron Quinn battles the Nomads and rescues a mysterious boy named M.K. who harbors a dark secret about his past. When he brings him back to The Fort to train as a "Colt", a Clipper-in-training, things quickly get out of hand with another trainee. When first blood is drawn, M.K. loses control of himself as if something takes over his body, making the boy valuable to an opposing baron, The Widow. Meanwhile, Sunny discovers M.K.'s pendant has the same image as the one on his childhood compass of a place called Azra, the boy's home. In order to seek out the truth about his own past, Sunny wants to know more of this city beyond the Badlands, and must find a way out, especially now that his lover Veil is illegally pregnant with his child.

داستان سریال در مورد “Francis Urquhart” رئیس حزب محافظه کار است. هنگامی که “Margaret Thatcher” به عنوان رهبر استعفا داد، او بی طرف باقی می ماند و پس از یک انتخابات عمومی که در آن محافظه کاران با کثریت کمتر کنار زده می شوند و ...

Francis Urquhart is the Chief Whip of the Conservative Party. When Margaret Thatcher resigns as leader, he remains neutral and, after a general election in which the Conservatives are returned with a reduced majority, he fully expects the new Prime Minister, Henry Collingridge, to give him his just reward: a senior Cabinet post. When he's informed that he is to stay in his current position, he devises a plot to unseat Collingridge and ensure his own election as party leader which would make him Prime Minister.

میتسویا یویی و تاته ایشی موسوگو فقط یک جفت همکار نیستند، آنها کاملاً در دریای عشق یکدیگر غرق شده اند. نگرش مفید و در عین حال متواضعانه این مرد ، زن داستان را گیج می کند و ناز زن باعث می شود که مرد مانند یک احمق پوزخند بزند. مشکل این است که آنها سعی می کنند رابطه جدید خود را مخفی نگه دارند تا از ایجاد مشکلات در محل کار خودداری کنند. اما با دیدن اینکه چگونه آنها نمی توانند دست خود را از یکدیگر دور کنند، هر روز که می گذرد در دفتر این خطر را احساس می کنند که رازشان در آستانه افشا شدن قرار می گیرد. این انیمه داستان دو همکار دوست داشتنی به نام های تاته ایشی و میتسویا را دنبال می کند که در بخش های مختلف یک شرکت تولید تنقلات کار می کنند و رابطه پنهانی با هم دارند. تاته ایشی که در حسابداری کار می کند از یک روز با میتسویا از بخش برنامه ریزی قرار می گذارد. با این حال، آنها عشق خود را از همکاران خود مخفی نگه می دارند تا در محل کار در مرکز توجه قرار نگیرند. این منجر به لحظات سرگرم کننده متعددی می شود زیرا آنها سعی می کنند احساسات خود را نسبت به یکدیگر پنهان کنند.

Yui Mitsuya and Masugu Tateishi are coworkers who genuinely love each other in the office. However, they try to keep their new relationship a secret, but the funny thing is, they can spill their little secret every day at work.

این سریال ماجرای یك پلیس انگلیسی به نام كریون را تعریف می‌كرد كه همراه با دخترش در راه بازگشت به خانه مورد حمله مرد سلاح به دستی قرار می‌گیرند و دخترش به قتل می‌رسد. كریون در تعقیب این ماجرا درمی‌یابد كه دخترش عضو سازمان ضددولتی‌ای به نام گایا بوده و درخصوص بهره‌برداری از ضایعات اتمی در یك كارخانه انگلیسی تحقیق می‌كرده است. ...

The mysterious murder of an environmental activist leads her straight-laced father, an Inspector of the local police force, through a haunting revelation of the murkiness of the British Nuclear Policy of the eighties.

یک مهندس کامپیوتر در مورد یکی از بخش‌های مرموز شرکتش تحقیق می‌کند و باور دارد که ناپدید شدن دوست پسرش به آن مرتبط است.

A computer engineer investigates the secretive development division in her company, which she believes is behind the disappearance of her boyfriend.