رسانه اینترنتی بیست موویز

زن جوانی به نام «کارلی ناریس» (استون) که تازه از همسرش جدا شده، در یکی از مجموعه های مدرن و شیک منهتن به نام «اسلیور» ساکن آپارتمانی می شود که قبلا در اختیار زن جوانی بوده که کشته شده است. «کارلی» با یکی از همسایه ها به نام «هاوکینز» (بالدوین) آشنا می شود. در ساختمان قتل هایی اتفاق می افتد و همسایه ای دیگر به نام «جک» که نویسنده ی داستان های جنایی واقعی است، «کارلی» را متقاعد می کند که «هاوکنیز» قاتل است…

In a daring attempt to start afresh after a dead-end marriage, the successful book editor, Carly Norris, moves into her elegant new apartment on the twentieth floor of a high-tech Manhattan apartment building. Unbeknownst to her that the luxurious "sliver" building comes with a terrible history of unsolved grisly murders, Carly catches the eye of both the burned-out crime novelist, Jack Landsford, and the shyly charming video-game designer, Zeke Hawkins. However, as a mysterious voyeur watches the tenants' every move, yet another female neighbor dies. Could Norris be next?

«کارلیتو»، دلال مواد مخدر، به سی سال زندان محکوم می شود، اما با تلاش وکیلش، «دیو»، پس از پنج سال آزاد می شود و تصمیم می گیرد سراغ کارهای خلاف نرود. اما دیو که با یکی از موکلانش، به نام «تالیالوچی» درگیری پیدا کرده، پای «کارلیتو» را به میان می کشد…

A Puerto Rican ex-con pledges to stay away from his former drug dealing ways but finds himself being dragged back by his past connections and the naive machinations of his lawyer and best friend. Hoping to raise enough money to get away from New York, Carlito Brigante takes on the job of running a nightclub, renews an affair with a dancer but old associates and old instincts suck him back into a world of violence and mistrust.

صبحی در ماه ژوئن. مردی (داگلاس) که در یکی از بزرگراه های لس آنجلس در ترافیک گیر کرده، اتومبیلش را رها می کند و به طرف شهر به راه می افتد. او می خواهد خودش را به خانه ی همسر سابقش (هرشی) که با دخترشان زندگی می کند برساند. اما در طول راه مجبور می شود تا بیشتر و بیشتر به خشونت متوسل بشود.

On the day of his daughter's (Joey Singer) birthday, William "D-Fens" Foster (Michael Douglas) is trying to get to his estranged ex-wife's (Barbara Hershey) house to see his daughter. He has a breakdown and leaves his car in a traffic jam in Los Angeles and decides to walk. Along the way he stops at a convenience store and tries to get some change for a phone call but the owner, Mister Lee (Michael Paul Chan), does not give him change. This destabilizes William who then breaks apart the shop with a baseball bat and goes to an isolated place to drink a coke. Two gangsters (Agustin Rodriguez & Eddie Frias) threaten him and he reacts by hitting them with the bat. D-FENS continues walking and stops at a phone booth. The gangsters hunt him down with their gang and shoot at him but crash their car. William goes nuts and takes their gym bag with weapons proceeding in his journey of rage against injustice. Meanwhile Sergeant Martin Prendergast (Robert Duvall), who is working on his last day before retirement, is following the wave of crimes and believes that the same man is responsible but the other detectives do not pay attention to him.

دهه ی ۱۹۶۰، محله ی ایتالیایی نشین در منطقه ی برانکس نیویورک. پسر بچه ای به نام «کالوجرو» (کاپرا) همراه با خانواده اش در همسایگی نوشگاهی زندگی می کند که پاتوق «سانی» (پالمینتری) و دارو دسته ی مافیایی اش است؛ همان جایی که «لورنزو» (دنیرو)، پدر «کالوجرو» به او هشدار داده که آن طرف ها نپلکد...

An intense drama about a boy torn between his tough, hard-working father and a violent yet charismatic crime boss.

میانسال نیویورک با زن و شوهر ازدواج کرد که لری و کارول لیپتون مشکوک به بازی ناپاک هستند وقتی همسر همسایه آنها لیلیان ناگهان مرده می شود.

Middle-aged New York married couple Larry and Carol Lipton suspect foul play when their neighbor Paul House's wife Lillian suddenly drops dead.

فرانک هریگان ، نماینده سرویس مخفی نتوانست کندی را نجات دهد ، اما او مصمم است که اجازه ندهد یک قاتل باهوش از این رئیس جمهور خارج شود.

Secret Service agent Frank Horrigan couldn't save Kennedy, but he's determined not to let a clever assassin take out this president.

در لهستان اشغالی به وسیله آلمان در خلال جنگ جهانی دوم، اسکار شیندلر کارخانه دار به تدریج نگران نیروی کار یهودی اش پس از مشاهده رنجشان توسط نازی ها می شود.

In German-occupied Poland during World War II, industrialist Oskar Schindler gradually becomes concerned for his Jewish workforce after witnessing their persecution by the Nazis.

"وانگ فی هونگ" که اکنون مدرسه کنگ فوی خود را دارد، در پی زیاد شدن شاگردانش به مشکل کمبود مکان برمی خورد. دو تن از همراهانش به توافقی با مالک یک ملک متروکه می رسند. اما مدرسه جدید او در کار مکانی است که برای او قابل قبول نیست و... شود.

Legendary kung fu master Wong Fei-Hung unwittingly relocates his clinic to an undesired location, only to stumble upon criminal acts committed by a cult.

داستان از شهر هالوین اغاز می شود. شهری که هیولا های ترسناک کودکان در ان سکونت دارند. اما آنان بد جنس نیستند و اما سیر اصلی داستان با جک یا پادشاه کدو تنبل ها که اسکلتی خوش تیپ و جذاب است رنگ می گیرد. او که از کار های همیشگی اش خسته شده و در جست و جوی سالی متفاوت است، پا در شهری دیگر می گذارد و بعد از دیدن جشن کریسمس تصمیم می گیرد کریسمس ان سال را خود رهبری کند...

Jack Skellington, king of Halloween Town, discovers Christmas Town, but his attempts to bring Christmas to his home causes confusion.

در اواسط قرن نوزدهم، «ایدا» (هانتر)، زن اسکاتلندی لال و دختر کوچکش «فلورا» (پاکویین)، به زلاند نو فرستاده می شوند تا طبق قرارهایی که پدر «ایدا» گذاشته، او با «استوارت» (نیل)، زمین دار محلی ازدواج کند. «استوارت» از همان آغاز نظر خوشی به پیانوی بزرگ «ایدا» ندارد. در حالی که «جرج» (کایتل)، مباشر «استوارت» درخواست می کند تا «ایدا» به او درس پیانو دهد و «استوارت» نیز رضایت می دهد …

In the mid-19th century a mute woman is sent to New Zealand along with her young daughter and prized piano for an arranged marriage to a farmer, but is soon lusted after by a farm worker.