رسانه اینترنتی بیست موویز

پس از اینکه دبی (شلی هنینگ) به دلایل نامعلوم خودکشی می کند، صمیمی ترین دوستش به نام لین (اولیویا کوک) تلاش می کند تا متوجه شود چرا دوستش چنین کاری را انجام داده است و در این راه به صفحه اویجا می رسد که مربوط به دوران کودکی این دو می باشد. اقدام بعدی لین این هست که عده ای را دور هم جمع کند تا بتوانند احضار روح کنند و روحِ دبی را بازگردانند اما...

A girl is mysteriously killed after recording herself playing with an ancient Ouija Board, which leads to a close group of friends to investigate this board. They later find out that some things aren't meant to be played with, especially the 'other side'.

«آلیسشا هیوبرمن» ( برگمن ) دختر یک جاسوس نازى دستگیر و محکوم شده، به «دولین» ( گرانت )، مأمور مخفى امریکایى دل می‏بازد. دولین، آلیشا را به کمک می‏طلبد و او هم می‏پذیرد تا نقش عنصر نفوذى در تشکیلات دشمن را بازى کند و با «الکساندر سباستیان» ( رینز ) مأمور نازى رابطه برقرار کند...

Following the conviction of her German father for treason against the U.S., Alicia Huberman takes to drink and men. She is approached by a government agent (T.R. Devlin) who asks her to spy on a group of her father's Nazi friends operating out of Rio de Janeiro. A romance develops between Alicia and Devlin, but she starts to get too involved in her work.

این داستان درباره‌ی ملیسا جسپرسون-مور است که در ۱۵ سالگی متوجه می‌شود پدرش، کیت هانتر جسپرسون، همان قاتل زنجیره‌ای معروف به «قاتل صورتک خندان» است.

The story of Melissa Jesperson-Moore, who at age 15 discovered that her father, Keith Hunter Jesperson, was the serial murderer known as the Happy Face Killer.

داستان این مینی سریال که برگرفته از داستان های کوتاه آگاتا کریستی می باشد، ماجرای جستجو برای یافتن قاتل یک زن ثروتمند است که جسدش در خانه ی خودش در لندن کشف شد...

The hunt is on to find the murderer of a wealthy glamorous heiress who is found dead in her London townhouse. Based on the short story by Agatha Christie.

شخصی به نام جانی به دلیل تجاوز به یک دختر از منچستر به لندن فرار می‌کند.او در لندن دوست دختر سابقش را پیدا می‌کند و…

Johnny flees Manchester for London, to avoid a beating from the family of a girl he has raped. There he finds an old girlfriend, and spends some time homeless, spending much of his time ranting at strangers, and meeting characters in plights very much like his own.