رسانه اینترنتی بیست موویز

مارکوس، هنگامی که همسرش را در سانحه ی دلخراش قطار از دست می دهد مجبور است به خانه دختر نوجوان خود، ماتیلد برود. این یک تصادف به نظر می رسید تا اینکه یک ریاضی دان که هم سفر او در قطار بود به همراه دو همکارش حاضر می شوند.

Markus, who has to go home to his teenage daughter, Mathilde, when his wife dies in a tragic train accident. It seems like an accident until a mathematics geek, who was also a fellow passenger on the train, and his two colleagues show up.

«رابین هود» و «جان کوچولو» از سوی حکومت فاسد «پرنس جان»، یاغی شناخته می شوند. «سر هیس»، ملازم «پرنس جان» با هیپنوتیسم، «شاه ریچارد» را روانه ی جنگ های صلیبی کرده است. در جنگل شروود، «رابین» و «جان کوچولو» مالیات هایی را که به زور گرفته شده پس می گیرند و پول ها را میان مردم فقیر شهر پخش می کند...

The story of the legendary outlaw is portrayed with the characters as humanoid animals.

مارکوس، هنگامی که همسرش را در سانحه ی دلخراش قطار از دست می دهد مجبور است به خانه دختر نوجوان خود، ماتیلد برود. این یک تصادف به نظر می رسید تا اینکه یک ریاضی دان که هم سفر او در قطار بود به همراه دو همکارش حاضر می شوند.

Markus, who has to go home to his teenage daughter, Mathilde, when his wife dies in a tragic train accident. It seems like an accident until a mathematics geek, who was also a fellow passenger on the train, and his two colleagues show up.

«رابین هود» و «جان کوچولو» از سوی حکومت فاسد «پرنس جان»، یاغی شناخته می شوند. «سر هیس»، ملازم «پرنس جان» با هیپنوتیسم، «شاه ریچارد» را روانه ی جنگ های صلیبی کرده است. در جنگل شروود، «رابین» و «جان کوچولو» مالیات هایی را که به زور گرفته شده پس می گیرند و پول ها را میان مردم فقیر شهر پخش می کند...

The story of the legendary outlaw is portrayed with the characters as humanoid animals.

«رابین هود» و «جان کوچولو» از سوی حکومت فاسد «پرنس جان»، یاغی شناخته می شوند. «سر هیس»، ملازم «پرنس جان» با هیپنوتیسم، «شاه ریچارد» را روانه ی جنگ های صلیبی کرده است. در جنگل شروود، «رابین» و «جان کوچولو» مالیات هایی را که به زور گرفته شده پس می گیرند و پول ها را میان مردم فقیر شهر پخش می کند...

The story of the legendary outlaw is portrayed with the characters as humanoid animals.

زنی که در یک متل در حومه شهر بزرگ شده، پس از ۱۲ سال به زادگاهش که از آن فرار کرده بود بازمی‌گردد و با عشق اولش دوباره ملاقات می‌کند، جایی که زندگی‌اش با پیچ‌وخم‌های زیادی روبه‌رو می‌شود.

A woman raised in a motel in the countryside experiences twists and turns as she reunites with her first love in her hometown that she ran away from 12 years ago.

هنگامی که هیولای جهش‌ یافته و غول‌ پیکر وارد شهر می‌ شوند و همه جا را به آشوب می‌ کشند، ارتش وارد عمل می‌ شود و به مبارزه با این موجودات می‌ پردازد. اما همه چیز از تحت کنترل خارج می‌ شود و ارتش نیز شکست می‌خورد.

When three mutant and gigantic monsters enter the city and throw chaos everywhere, the army comes in and fights these creatures. But everything gets out of control and the army also fails.

هنگامی که هیولای جهش‌ یافته و غول‌ پیکر وارد شهر می‌ شوند و همه جا را به آشوب می‌ کشند، ارتش وارد عمل می‌ شود و به مبارزه با این موجودات می‌ پردازد. اما همه چیز از تحت کنترل خارج می‌ شود و ارتش نیز شکست می‌خورد.

When three mutant and gigantic monsters enter the city and throw chaos everywhere, the army comes in and fights these creatures. But everything gets out of control and the army also fails.

هنگامی که هیولای جهش‌ یافته و غول‌ پیکر وارد شهر می‌ شوند و همه جا را به آشوب می‌ کشند، ارتش وارد عمل می‌ شود و به مبارزه با این موجودات می‌ پردازد. اما همه چیز از تحت کنترل خارج می‌ شود و ارتش نیز شکست می‌خورد.

When three mutant and gigantic monsters enter the city and throw chaos everywhere, the army comes in and fights these creatures. But everything gets out of control and the army also fails.

در دنگوئو آشفته، خبرنگار سونگ ران با مهندس تخریب، لی زان، ملاقات می‌کند. ایده‌آل‌های مشترک آن‌ها جرقه‌ی عشقی را می‌زند که با یک انفجار ناگهانی قطع می‌شود. پس از بازگشت به خانه، آن‌ها با احساس گناه روبرو می‌شوند تا اینکه دوباره به هم می‌پیوندند تا بذرهای زیتون بکارند، نمادی از بهبودی و بازسازی.

In turbulent Dongguo, reporter Song Ran meets demolition engineer Li Zan. Their shared ideals spark romance, cut short by an explosion. Back home, they face guilt until reuniting to plant olive seeds, symbolizing recovery.