رسانه اینترنتی بیست موویز

چهار شخص خارج از نظام سرمایه داری که شکست قیمت خانه و اوضاع اقتصادی را در میانه دهه اول قرن بیست و یکم پیش بینی کرده اند، به خاطر عدم پیش بینی این اتفاق و البته طمع بانک ها، تصمیم به مبارزه با بانک ها می گیرند.

In 2006-2007 a group of investors bet against the United States mortgage market. In their research, they discover how flawed and corrupt the market is.

سرما،باران و مه کارخانه ای در "راونا" را احاطه کرده است.کارخانه دریاچه آن منطقه را آلوده کرده است."جولیانا" همسر مدیر کارخانه "یوگو" از نظر روانی بیمار است و این ماجرا را از همسرش مخفی کرده است.او با "زلر" مهندسی که در راه "پاتاجونیا" است تا کارخانه ای راه اندازی کند آشنا می شود و...

In a bleak rundown industrial area, young Giuliana tries to cope with life. She's married to Ugo, the manager of a local plant, but is having an affair with one of his co-workers, Corrado Zeller, who is visiting. Giuliana is unstable, not quite knowing anymore whether her role is wife, mother, or just another person in the world. Her escape from life is short-lived: Zeller is just using her to satisfy his own needs and desires.

ماروین فلوت، که ممکن است بهترین کارآگاه دنیا باشد، هنوز یک معما را حل نکرده است: خانواده‌اش. او هر سرنخی را دنبال می‌کند تا خود را نزد همسر سابقش، که هنوز عاشق اوست، تبرئه کند و رابطه‌شان را بهبود بخشد.

Marvin Flute, who might be the greatest detective ever, has one mystery he still can't crack: his family, he will follow every lead he's got to redeem himself with the ex-wife he never stopped loving.

ماروین فلوت، که ممکن است بهترین کارآگاه دنیا باشد، هنوز یک معما را حل نکرده است: خانواده‌اش. او هر سرنخی را دنبال می‌کند تا خود را نزد همسر سابقش، که هنوز عاشق اوست، تبرئه کند و رابطه‌شان را بهبود بخشد.

Marvin Flute, who might be the greatest detective ever, has one mystery he still can't crack: his family, he will follow every lead he's got to redeem himself with the ex-wife he never stopped loving.

ماروین فلوت، که ممکن است بهترین کارآگاه دنیا باشد، هنوز یک معما را حل نکرده است: خانواده‌اش. او هر سرنخی را دنبال می‌کند تا خود را نزد همسر سابقش، که هنوز عاشق اوست، تبرئه کند و رابطه‌شان را بهبود بخشد.

Marvin Flute, who might be the greatest detective ever, has one mystery he still can't crack: his family, he will follow every lead he's got to redeem himself with the ex-wife he never stopped loving.

ماروین فلوت، که ممکن است بهترین کارآگاه دنیا باشد، هنوز یک معما را حل نکرده است: خانواده‌اش. او هر سرنخی را دنبال می‌کند تا خود را نزد همسر سابقش، که هنوز عاشق اوست، تبرئه کند و رابطه‌شان را بهبود بخشد.

Marvin Flute, who might be the greatest detective ever, has one mystery he still can't crack: his family, he will follow every lead he's got to redeem himself with the ex-wife he never stopped loving.

سرما،باران و مه کارخانه ای در "راونا" را احاطه کرده است.کارخانه دریاچه آن منطقه را آلوده کرده است."جولیانا" همسر مدیر کارخانه "یوگو" از نظر روانی بیمار است و این ماجرا را از همسرش مخفی کرده است.او با "زلر" مهندسی که در راه "پاتاجونیا" است تا کارخانه ای راه اندازی کند آشنا می شود و...

In a bleak rundown industrial area, young Giuliana tries to cope with life. She's married to Ugo, the manager of a local plant, but is having an affair with one of his co-workers, Corrado Zeller, who is visiting. Giuliana is unstable, not quite knowing anymore whether her role is wife, mother, or just another person in the world. Her escape from life is short-lived: Zeller is just using her to satisfy his own needs and desires.

ماروین فلوت، که ممکن است بهترین کارآگاه دنیا باشد، هنوز یک معما را حل نکرده است: خانواده‌اش. او هر سرنخی را دنبال می‌کند تا خود را نزد همسر سابقش، که هنوز عاشق اوست، تبرئه کند و رابطه‌شان را بهبود بخشد.

Marvin Flute, who might be the greatest detective ever, has one mystery he still can't crack: his family, he will follow every lead he's got to redeem himself with the ex-wife he never stopped loving.

سرما،باران و مه کارخانه ای در "راونا" را احاطه کرده است.کارخانه دریاچه آن منطقه را آلوده کرده است."جولیانا" همسر مدیر کارخانه "یوگو" از نظر روانی بیمار است و این ماجرا را از همسرش مخفی کرده است.او با "زلر" مهندسی که در راه "پاتاجونیا" است تا کارخانه ای راه اندازی کند آشنا می شود و...

In a bleak rundown industrial area, young Giuliana tries to cope with life. She's married to Ugo, the manager of a local plant, but is having an affair with one of his co-workers, Corrado Zeller, who is visiting. Giuliana is unstable, not quite knowing anymore whether her role is wife, mother, or just another person in the world. Her escape from life is short-lived: Zeller is just using her to satisfy his own needs and desires.

سرما،باران و مه کارخانه ای در "راونا" را احاطه کرده است.کارخانه دریاچه آن منطقه را آلوده کرده است."جولیانا" همسر مدیر کارخانه "یوگو" از نظر روانی بیمار است و این ماجرا را از همسرش مخفی کرده است.او با "زلر" مهندسی که در راه "پاتاجونیا" است تا کارخانه ای راه اندازی کند آشنا می شود و...

In a bleak rundown industrial area, young Giuliana tries to cope with life. She's married to Ugo, the manager of a local plant, but is having an affair with one of his co-workers, Corrado Zeller, who is visiting. Giuliana is unstable, not quite knowing anymore whether her role is wife, mother, or just another person in the world. Her escape from life is short-lived: Zeller is just using her to satisfy his own needs and desires.