رسانه اینترنتی بیست موویز

«اگنس» (اندرسون) بر اثر ابتلا به سرطان در حال مرگ است. دو خواهرش، «کارین» (تولین) و «ماریا» (اولمان) بر بالینش آمده اند و «آنا» (سیلوان)، خدمتکار باوفا از او پرستاری می کند. رابطه ها بازبینی می شوند، خاطره ها بر می گردند و خواهران ظاهرآ به هم نزدیک تر می شوند، اما...

In turn-of-the-century Sweden, cancer-stricken, dying Agnes is visited in her isolated rural mansion by her sisters Karin and Maria. As Agnes' condition deteriorates and pain management becomes increasingly more difficult, fear and revulsion grip the sisters, who seem incapable of empathy, and Agnes' only comfort and solace comes from her maid Anna. As the end draws closer, long repressed feelings of grudging resentment and mistrust cause jealousy, selfishness, and bitterness between the siblings to surface.

«اگنس» (اندرسون) بر اثر ابتلا به سرطان در حال مرگ است. دو خواهرش، «کارین» (تولین) و «ماریا» (اولمان) بر بالینش آمده اند و «آنا» (سیلوان)، خدمتکار باوفا از او پرستاری می کند. رابطه ها بازبینی می شوند، خاطره ها بر می گردند و خواهران ظاهرآ به هم نزدیک تر می شوند، اما...

In turn-of-the-century Sweden, cancer-stricken, dying Agnes is visited in her isolated rural mansion by her sisters Karin and Maria. As Agnes' condition deteriorates and pain management becomes increasingly more difficult, fear and revulsion grip the sisters, who seem incapable of empathy, and Agnes' only comfort and solace comes from her maid Anna. As the end draws closer, long repressed feelings of grudging resentment and mistrust cause jealousy, selfishness, and bitterness between the siblings to surface.

«بروس نولان» (کری) خبرنگاری تلویزیونی در یکی از آن روزهای پر از بدبیاری اش، از کوره در می رود و به خداوند به خاطر آن که روزگارش را چنین پر مصیبت ساخته، گله می کند. اما در کمال شگفتی خداوند بر او ظاهر می شود و این فرصت را در اختیارش گذاشته می شود که دریابد خداوند چه مسئولیت های عظیمی به عهده دارد.

Bruce Nolan, a television reporter in Buffalo, N.Y., is discontented with almost everything in life despite his popularity and the love of his girlfriend Grace . At the end of the worst day of his life, Bruce angrily ridicules and rages against God and God responds. God appears in human form and, endowing Bruce with divine powers, challenges Bruce to take on the big job to see if he can do it any better.

«بروس نولان» (کری) خبرنگاری تلویزیونی در یکی از آن روزهای پر از بدبیاری اش، از کوره در می رود و به خداوند به خاطر آن که روزگارش را چنین پر مصیبت ساخته، گله می کند. اما در کمال شگفتی خداوند بر او ظاهر می شود و این فرصت را در اختیارش گذاشته می شود که دریابد خداوند چه مسئولیت های عظیمی به عهده دارد.

Bruce Nolan, a television reporter in Buffalo, N.Y., is discontented with almost everything in life despite his popularity and the love of his girlfriend Grace . At the end of the worst day of his life, Bruce angrily ridicules and rages against God and God responds. God appears in human form and, endowing Bruce with divine powers, challenges Bruce to take on the big job to see if he can do it any better.

«بروس نولان» (کری) خبرنگاری تلویزیونی در یکی از آن روزهای پر از بدبیاری اش، از کوره در می رود و به خداوند به خاطر آن که روزگارش را چنین پر مصیبت ساخته، گله می کند. اما در کمال شگفتی خداوند بر او ظاهر می شود و این فرصت را در اختیارش گذاشته می شود که دریابد خداوند چه مسئولیت های عظیمی به عهده دارد.

Bruce Nolan, a television reporter in Buffalo, N.Y., is discontented with almost everything in life despite his popularity and the love of his girlfriend Grace . At the end of the worst day of his life, Bruce angrily ridicules and rages against God and God responds. God appears in human form and, endowing Bruce with divine powers, challenges Bruce to take on the big job to see if he can do it any better.

"ساشا" به همراه مادر و خواهرش در خانه ای قدیمی واقع در مسکو زندگی می کنند.او در حال یادگیری ویولن است.هر روز صبح او به طرف مدرسه موسیقی حرکت می کند و از بجه های دیگر که او را مورد آزار و اذیت قرار می دهند دوری می کند.روزی او با "سرگی" آشنا می شود و...

Seven year old Sasha practices violin every day to satisfy the ambition of his parents. Already withdrawn as a result of his routines, Sasha quickly regains confidence when he accidentally meets and befriends worker Sergei, who works on a steamroller in their upscale Moscow neighborhood.

"ساشا" به همراه مادر و خواهرش در خانه ای قدیمی واقع در مسکو زندگی می کنند.او در حال یادگیری ویولن است.هر روز صبح او به طرف مدرسه موسیقی حرکت می کند و از بجه های دیگر که او را مورد آزار و اذیت قرار می دهند دوری می کند.روزی او با "سرگی" آشنا می شود و...

Seven year old Sasha practices violin every day to satisfy the ambition of his parents. Already withdrawn as a result of his routines, Sasha quickly regains confidence when he accidentally meets and befriends worker Sergei, who works on a steamroller in their upscale Moscow neighborhood.

"ساشا" به همراه مادر و خواهرش در خانه ای قدیمی واقع در مسکو زندگی می کنند.او در حال یادگیری ویولن است.هر روز صبح او به طرف مدرسه موسیقی حرکت می کند و از بجه های دیگر که او را مورد آزار و اذیت قرار می دهند دوری می کند.روزی او با "سرگی" آشنا می شود و...

Seven year old Sasha practices violin every day to satisfy the ambition of his parents. Already withdrawn as a result of his routines, Sasha quickly regains confidence when he accidentally meets and befriends worker Sergei, who works on a steamroller in their upscale Moscow neighborhood.

«جیمز باند» (مور) مأموریت می یابد تا برای تحقیق درباره ی فعالیت های غیرقانونی مرد متنفذ و مرموزی به نام «اسکارامانگا» (کریستوفر لی) به شرق دور برود...

Scaramanga is a hitman who charges one million dollars per job. He becomes linked to the death of a scientist working on a powerful solar cell, and James Bond is called in to investigate. As he tracks down Scaramanga, he realizes that he is highly respected by the killer, but will this prove to be an advantage in the final showdown?

«جیمز باند» (مور) مأموریت می یابد تا برای تحقیق درباره ی فعالیت های غیرقانونی مرد متنفذ و مرموزی به نام «اسکارامانگا» (کریستوفر لی) به شرق دور برود...

Scaramanga is a hitman who charges one million dollars per job. He becomes linked to the death of a scientist working on a powerful solar cell, and James Bond is called in to investigate. As he tracks down Scaramanga, he realizes that he is highly respected by the killer, but will this prove to be an advantage in the final showdown?