رسانه اینترنتی بیست موویز

هادی تحسین شده تیبوت دارای لوسمی است و به یک اهدا کننده مغز استخوان احتیاج دارد. با یادگیری او پذیرفته شد ، او یک برادر بزرگتر ، یک نوازنده و کارگر کارخانه پیدا می کند. اتحاد مجدد آنها باعث ایجاد یک سفر برادری و موسیقی در میان کارخانه شهر می شود ...

Acclaimed conductor Thibaut has leukemia and needs a bone marrow donor. Learning he was adopted, he finds an older brother, a musician and factory worker. Their reunion sparks a fraternal, musical journey amidst the town's factory...

یک افسر پلیس درخشان و در عین حال سرکش ، ضمن تحقیق در مورد یک پرونده مشهور ، یک شبکه فریب و خیانت را کشف می کند.

A brilliant yet rebellious police officer uncovers a web of deceit and betrayal while investigating a high-profile case.

یک راننده کامیون وانت از فرودگاه کاتماندو برای رانندگی دو روزه با تحویل به یک روستای کوهستانی از راه دور خارج می شود. در جاده مرتفع ، یک چهره انفرادی به آرامی راه خود را می سازد و یک چمدان قرمز کوچک را به سمت همان روستا می چرخاند.

A pick-up truck driver leaves Kathmandu airport for a two-day drive with a delivery to a remote mountain village. On the high road, a solitary figure slowly makes his way, wheeling a small red suitcase toward the same village.

روزنامه ‏نگارى به نام «مارچلو روبینى» ( ماسترویانى ) با نوشتن مطالب جنجالى و داستان رسوایى‏ ها تأمین معاش مى‏ كند. او در حالى كه جاه‏ طلبى‏ هاى ادبى نیز دارد در منجلاب جامعه‏ ى فاسد رم گرفتار آمده و بى‏ اعتنا به اصول اخلاقى مى‏ كوشد تا خودش را پیدا كند.

A series of stories following a week in the life of a philandering tabloid journalist living in Rome.

بعد از اینکه یک زن جوان با رویاهای شهرت یک بیلبورد را اجاره می کند تا خودش را تبلیغ کند ، زندگی او یک شبه تغییر می کند.

After a young woman with dreams of fame rents a billboard to advertise herself, her life changes overnight.

در یک منطقه‏ى حومه‏ ى توکیو، » مینورو « ( شیتارا ) و » ایسامو « ( شیمازو )، پسران » خانواده‏ى هایاشى «، وقتى می بینند همسایه‏ شان تلویزیون دارد و آنان ندارند، نزد مادرشان، » تامیکو « ( میاکه ) و پدرشان، » کیتارو « ( ریو ) گله می‏کنند. پدر معتقد است که آنان زیاد حرف می‏زنند و بچه ها با هم عهد می‏کنند که سکوت اختیار کنند ...

Two boys begin a silence strike to press their parents into buying them a television set.

"آنجلی" دختری ثروتمند عاشق "دو" پسری فقیر می شود.آنها تصمیم می گیرند با هم ازدواج کنند اما خانواده "آنجلی" اصرار دارند او با "رام" مردی همسطح خانواده آنها ازدواج کند...

Anjali and Dev are in love and plan to marry, but her family gets her married to Ram. Years later, Dev shows up to reunite with Anjali, who has managed to fall in love with her husband.

سن فرانسیسکو. «جو کلى» ( لمون ) با «کرستن آرنسن» ( رمیک ) آشنا می‏شود و خیلى زود با او ازدواج می‏کند. « جو » عادت به شراب خواری دارد و ظرف چند ماه « کرستن » را نیز معتاد به الکل می‏کند...

An alcoholic marries a young woman and systematically addicts her to booze so that they can share his "passion" together.

در طی یک عمل جراحی قلب باز، داروی بیهوشی درست عمل نمی کند و مردی که زیر تیغ جراحان قرار دارد کاملا هوشیار، اما فلج است و نمی تواند دکترها را در جریان بگذارد...

A wealthy young man undergoing heart transplant surgery discovers that the surgical team intend to murder him.

با الهام از وقایع واقعی ، Los Frikis داستانی در سن و سال است که در اوایل دهه 90 کوبا ساخته شده است که گروهی از راکرهای پانک در جستجوی آزادی عمداً HIV را تزریق می کنند تا در یک خانه درمانی دولتی زندگی کنند تا بتوانند خودشان را بسازند ...

Inspired by true events, Los Frikis is a coming-of-age story set in early 90s Cuba where a group of punk rockers in search of freedom deliberately inject HIV to live at a government-run treatment home so they can create their own ...