رسانه اینترنتی بیست موویز

پدر خانواده و پدرخوانده یعنی “برد” (ویل فرل) و “داستی” (مارک والبرگ) که والدین این دو برای تعطیلات به خانه ی آن ها آمده اند و این دو می بایست با کارهای پدربزرگ های خانواده کنار بیایند، ولی …

Having finally gotten used to each other's existence, Brad and Dusty must now deal with their intrusive fathers during the holidays.

داستان یک مدیر اجرایی رادیو که مجبور به رقابت بین فرزندان خود برای به دست آوردن محبت همسرش می شود.

Brad Whitaker is a radio host trying to get his stepchildren to love him and call him Dad. But his plans turn upside down when their biological father, Dusty Mayron, returns.

«کیت» (زیتا جونز) آشپز یکی از بهترین رستوران های منهتن است و به رغم خلق و خوی تندش، صاحب رستوران (کلارکسن) او را تحمل می کند چون بهترین آشپز غذاهای فرانسوی است. اما زندگی «کیت» پس از مرگ خواهرش در سانحه ی اتومبیل زیرورو می شود، چون مسئولیت نگه داری از دختر خواهرش (برسلین) به عهده ی او می افتد …

The life of a top chef changes when she becomes the guardian of her young niece.

خانواده ای از گربه های فرانسوی که ثروت صاحبخانه را به ارث برده اند تلاش می کنند پس از اینکه توسط پیشخدمت خانه ربوده شده و در کشور رها شده اند,با کمک یک گربه سخنگو، به خانه باز گردند...

With the help of a smooth talking tomcat, a family of Parisian felines set to inherit a fortune from their owner try to make it back home after a jealous butler kidnaps them and leaves them in the country.

یک واعظ پس از بروز رویداد ماورا طبیعی در کلیسایش،از یک خون آشام برای یافتن خدا کمک می گیرد.

After a supernatural event at his church, a preacher enlists the help of a vampire and his ex to find God.

ها یون سو متوجه شد که سئو جو وون، معشوق 3 ساله او، کوچکترین پسر یک خانواده ثروتمند است. او در ازای جدا شدن از او پول دریافت می کند. یون سئو همه چیز را امتحان می کند تا همه چیز را از بین ببرد اما جو وون تسلیم نمی شود.

Ha Yun-seo learned that Seo Ju-won, her lover of 3 years, is the youngest son of a rich family. She receives money in exchange for breaking up with him. Yun-seo tries everything to break things off but Ju-won doesn't give in.

داستان لی گون که با استفاده از یک پاک‌کنِ خاطراتِ بد، دوباره اعتماد به نفسش را بدست می آورد…

Lee Goon used to be a promising tennis player, but he was injured. After that, he lost all of his self-esteem, and his life completely changed. With the use of a memory eraser, his memory is erased, and he is reborn with maximum self-esteem and presence. His first manipulated love is Kyeong Joo Yeon, a psychiatrist at the brain research center. Other people around him include his younger brother Lee Shin, who is ranked the world’s no.1 ranked tennis player. Meanwhile, Jeon Sae Yan is Lee Shin’s translator

رن ویلند برای تشییع جنازه مادرش به خانه در کلیولند باز می گردد. زمانی که به آنجا می رسد، قبل از اینکه با مشکلات خود روبرو شود و سعی کند با غم خود روبرو شود، در حالی که روابط قدیمی را بهبود می بخشد، روابط جدیدی برقرار می کند.

Renn Wheeland returns home to Cleveland for his mother's funeral. Once there, he forges new relationships while healing old ones, before confronting his problems and trying to face his grief.

زوئی هارت، نیویورکی و پزشک جدید، پیشنهاد یک غریبه به نام دکتر هارلی ویلکس را می پذیرد تا در مطب پزشکی خود در بلوبل، آلاباما کار کند. او از راه می رسد و متوجه می شود که او مرده است و نیمی از تمرین را در وصیت نامه اش به او واگذار کرده است.

New Yorker and new doctor Zoe Hart accepts an offer from a stranger, Dr. Harley Wilkes, to work in his medical practice in Bluebell, Alabama. She arrives to find that he has died and left half the practice to her in his will.

این یک روز خوشحال کننده برای کازوما بود - درست تا لحظه مرگ. یک الهه مداخله می کند و به او فرصتی دوباره در یک سرزمین جادویی می دهد.

It was a happy day for Kazuma - right up to the moment he died. A goddess intervenes and offers him a second chance in a magical land.