رسانه اینترنتی بیست موویز

در جزیره‌ی زیبای پرنس ادوارد در کانادا، دختر یتیمی به نام «آن شرلی» به‌اشتباه به خانه‌ی «گرین گیبلز» فرستاده می‌شود؛ جایی که «متیو» و «ماریا کاتبرت» زندگی می‌کنند. با این حال، آن‌ها تصمیم می‌گیرند او را نگه دارند. آن در خانه‌ی جدیدش عشق، دوستی و شادی را تجربه می‌کند. با آن همراه شوید در داستان دختری پاک‌دل و خیال‌پرداز که بزرگ می‌شود، به کالج می‌رود، و به خانه بازمی‌گردد—زنی که حالا تغییر کرده است.

Anne, an imaginative 11-year-old orphan, is mistakenly sent to live with the Cuthberts, elderly siblings who wanted a boy to help on their fields. Despite the initial misunderstanding, Anne's charm and spirit eventually win them o...

افسانه ایی قدیمی از چهار قهرمان جهان که دارای شمشیر، صلیب، کمان و سپر هستند - که از زمین در مقابل موجی از حادثه دفاع کردند. اکنون پادشاهی ملرومارک این شخصیت های افسانه ای را احضار می کند تا سرنوشت جهان را در تعادل قرار دهد که باید ...

Stories of old tell of four otherworldly heroes - wielding the sword, spear, bow, and shield - who defended the land from wave after wave of calamity. With the fate of the world in balance, the kingdom of Melromarc summons these legendary figures; in modern-day Japan, the call is answered, and the unwitting heroes are transported to this fantasy universe. Thrust into Melromarc and given the title of "Shield Hero," otaku Naofumi Iwatani is labeled the weakest due to his lack of offensive capability and apparent inexperience. When the heroes part ways to start their journeys, he only has one willing companion: the beautiful princess Myne Melromarc. However, she soon betrays him, steals all his money, and accuses him of taking advantage of her. For his alleged crimes, Naofumi is branded a criminal and made outcast of society. With hatred filling his heart, he sets out alone, vowing vengeance against those who wronged him.

برای نسل‌های پیاپی، معبدی در روستای کوهستانی کادونو وجود داشته که راهبۀ معبد ملقب به «ایتسوکی‌هیمه» همراه با نگهبانش در آنجا مشغول به زندگی بوده‌اند. در دورۀ اِدو، جوانی به نام جینتا از روستا و ایتسوکی‌هیمه محافظت می‌کند. هنگامی که جینتا در جنگل نزدیک روستا با شیطانی عجیب روبه‌رو می‌شود، آن شیطان به او می‌گوید که در آینده‌ای دور، یک خدای شیطان تمام مردم را تهدید خواهد کرد—و منشأ قدرت گرفتن این خدای شیطان، در همین زمان و همین مکان، یعنی روستای کادونو است. بدین ترتیب، مردی که به شیاطین آلوده شده، سفر در زمانش را آغاز می‌کند تا عدالت را برای آنچه از دست داده اجرا کرده و دلیلی برای ادامۀ مبارزه‌اش بیابد.

Kadono village's shrine maiden has a guardian every generation. During Edo period, guardian Jinta confronts a demon foretelling a future Demon God's rise tied to their era. His quest to prevent this spans centuries.

داستان مردی که تمام شروران و جنایتکاران از او وحشت داشتند و تمام آدمکش‌ها به او احترام می‌گذاشتند، تا اینکه با یک متصدی سوپرمارکت آشنا شد و عاشق او شد، و سپس خود را بازنشسته کرد، تا اینکه..

The man who was feared by all villains, and revered by all hitmen, one day, fell in love. When Sakamoto met Aoi the convenience store clerk, it was love at first sight; and just like that, he retired, until . . .

یک دانشجوی کالج سال خود را در شهر ساحلی ایزو می گذراند و به همراه دوستان مدرسه خود در ساحل تفریح می کند.

A college student spends his year at the seaside town of Izu, having fun on the beach with his school friends.

یک تنهایی آرام و دختر محبوب در مدرسه ، زمین مشترک را پیدا می کند و رویاهای بازی خود را به واقعیت تبدیل می کند.

A quiet loner and the popular girl at school find common ground, making their cosplay dreams come true.

جمهوری سان مگنولیا توسط همسایه خود ، امپراتوری مورد حمله قرار گرفته است.

The Republic of San Magnolia has been attacked by its neighbor, the Empire.

این سریال که در دانشکده فنی Shinigami قرار دارد ، حول همکاری بین یک میرس سلاح و سلاح های انسانی می چرخد. آنها سعی در دستیابی به رتبه بندی "Scythe Death" دارند که آنها باید روح 99 انسان شیطانی و 1 جادوگر را جمع کنند.

Set in the Shinigami technical school, the series revolves around a partnership between a weapon meisters and a human weapons. Trying to reach a ranking of "Death Scythe" they must collect the souls of 99 evil humans and 1 witch.

در دوران پر خشونتی که به نام باکوماتسو خوانده می شد، قاتلی به نام هیتوکیری باتوسایی وجود داشت که مهارت و بی‌رحمی‌اش در عصر رنسانس تقریباً افسانه‌ای شد.

In the era known as Bakumatsu, there was an ishin assassin known as Hitokiri Battousai; eleven years later he returned as a wandering swordsman, Himura Kenshin.

مردی که در شغلی دور از رویاهای کودکی خود کار می کند، در موقعیتی غیرمنتظره گرفتار می شود...!. او با تبدیل شدن به یک هیولا، یک بار دیگر هدف خود را برای تحقق آرزوی همیشگی خود دارد...!.

A man working a job far removed from his childhood dreams gets wrapped up in an unexpected situation...!. Becoming a monster, he aims once again to fulfill his lifelong dream...!.