رسانه اینترنتی بیست موویز

وقتی مادر «میا ترموپلیس» (هاتاوی) اعلام می کند که پدر مرحومش، در حقیقت شاهزاده و صاحب تاج و تخت کشور کوچک اروپایی، «جنوویا»، بوده، در زندگی «میا» تغییر و تحول اساسی به وجود می آید: حالا «میا» تنها وارث آن تاج و تخت است و مادربزرگش، «ملکه کلاریس رینالدی» (اندروز) می خواهد آداب و رسوم اشرافی را به آن دخترک ناشی بیاموزد.

Mia Thermopolis has just found out that she is the heir apparent to the throne of Genovia. With her friends Lilly and Michael Moscovitz in tow, she tries to navigate through the rest of her 16th year.

جوی وماک ، رقصنده باله آمریکایی ، در آکادمی باله بولشوی بدنام مسکو ، با رویای تبدیل شدن به یک بالری عالی ، پذیرفته می شود.

American ballet dancer Joy Womack is accepted into Moscow's infamously tough Bolshoi Ballet Academy, with the dream of becoming a great ballerina.

یک رزمی کار جوان باید میان احترام گذاشتن به خواسته ی پدر صلح جویش، و یا درگیر شدن با خارجی هایی که منابع با ارزشی را از مردمش می دزدند، یکی را انتخاب کند...

A young martial artist is caught between respecting his pacifist father's wishes or stopping a group of disrespectful foreigners from stealing precious artifacts.

پرتره ای از یک شخصیت سیاسی نیرومند ، که از جنبه های متضاد یک ستمگر آهن و مردی که از ترس خالی از سکنه است ، پرده برداشت.

A portrait of a formidable political figure, unraveling the contrasting facets of an iron-fisted tyrant and a man haunted by fear.

در خلال جنگ جهانی دوم خلبانی گمنام (رالف فاینز) دچار حادثه می‌شود و در شمال آفریقا سقوط می‌کند. او که به سبب زخم‌های هولناک و شوک روانی نام خود و گذشته اش را به یاد نمی آورد، با نام بیمار انگلیسی به نیروهای متفقین در ایتالیا تحویل داده می‌شود. در آنجا پرستاری به نام «هانا» (ژولیت بینوش) با اجازه سرپرست بیمارستان او را در صومعه ای در ایالت توسکانی بستری و از او مراقبت می‌کند...

At the close of WWII, a young nurse tends to a badly-burned plane crash victim. His past is shown in flashbacks, revealing an involvement in a fateful love affair.

مردی 60 ساله بر روی یک قایق ماهیگیری در دریا دختری را از زمان نوزادی بزرگ کرده است. آنها توافق کرده اند که در تولد 17 سالگی اش با هم ازدواج کنند و او اکنون 16 سال سن دارد. آنها زندگی آرامی دارند اما وقتی دانش آموزی نوجوان وارد داستان می شود همه چیز تغییر می کند...

On a fishing boat at sea, a 60-year old man has been raising a girl since she was a baby. It is agreed that they will get married on her 17th birthday, and she is 16 now. They live a quiet and secluded life, renting the boat to day fishermen and practicing strange divination rites. Their life changes when a teenage student comes aboard...

هنگام اسارت « ریچارد شیردل » ( هانتر ) به دست اتریشى‏ ها ، شاهزاده‏ ى خبیث ، « جان » ( رینز ) خود را فرمانرواى انگلستان اعلام مى‏ كند. شوالیه‏ اى به نام « رابین هود » ( فلین ) حاضر نمى‏ شود تن به حكومت او بدهد و با یارانش در جنگل شروود علیه شاه غاصب و عمالش شورش مى‏ كند...

When Prince John and the Norman Lords begin oppressing the Saxon masses in King Richard's absence, a Saxon lord fights back as the outlaw leader of a rebel guerrilla army.

انستیتو روانی پس از مواجهه با مشکلات مالی مجبور به تغییر در رویه پذیرش بیماران شد. پت سولیتانو، معلم بازنشسته نیز مرخص شده و پیش والدینش باز میگردد. پس از بازگشت او تلاش می کند تا روابطش با همسر سابقش را بهبود ببخشید که در این حین با تیفانی که مشکل روانی دارد آشنا می شود و اوضاع پیچیده می شود

After a stint in a mental institution, former teacher Pat Solitano moves back in with his parents and tries to reconcile with his ex-wife. Things get more challenging when Pat meets Tiffany, a mysterious girl with problems of her own.

در سال ۱۹۶۱، باب دیلن ۱۹ ساله و ناشناخته با گیتارش وارد نیویورک می‌شود و در مسیر صعود سریعش، با نمادهای موسیقی رابطه برقرار می‌کند. این سفر در نهایت به اجرایی تحول‌آفرین ختم می‌شود که در سراسر جهان طنین‌انداز می‌گردد.

In 1961, an unknown 19-year-old Bob Dylan arrives in New York City with his guitar and forges relationships with musical icons on his meteoric rise, culminating in a groundbreaking performance that reverberates around the world.

تواریخ مردم عادی گرفتار موقعیت‌های خارق‌العاده‌ای می‌شوند، جایی که یک پیچ اشتباه به دیگری منجر می‌شود، تا زمانی که برای برگشتن خیلی دیر شده است.

Chronicles ordinary people getting caught up in extraordinary situations, where one wrong turn leads to another, until it's too late to turn back.