رسانه اینترنتی بیست موویز

نبرد پیچیده‌ای میان گروه‌های مواد مخدر که در حال جایگزینی هروئین، متامفتامین و LSD هستند، و تلاش شدید پلیس برای متوقف کردن آن‌ها.

Complex battle between drug groups replacing heroin, meth and LSD, and police's fierce pursuit to stop them.

زن جوانی که نیاز به پیوند کلیه دارد می خواهد با فردی که قادر به اهدای کلیه باشد ازدواج کند و با مرد جوانی که بیماری مغزی دارد آشنا می شود.

A young woman who needs a kidney transplant wants to marry someone who will be able to donate a kidney, and meets a young man who has a brain disease.

داستان در مورد کودک سیاه پوستی( جیدن اسمیت) است که به همراه مادرش از آمریکا به چین مهاجرت نموده است و در آنجا که مهد هنر های رزمی جهان است به مشکل بر می خورد و به صورت خودمونی تر با دیگران درگیر می شود و چون از هنر های رزمی هیچی بلند نبوده است مدام از دیگر بچه ها کتک می خورد این روال آنقدر او را اذیت می کند که تصمیم می گیرد هر جور شده به کشورش باز گردد ولی ناگهان با استاد کونگ فویی( جکی چان ) آشنا می شود که تصمیم می گیرد به او هنر های رزمی را آموزش دهد.

Work causes a single mother to move to China with her young son; in his new home, the 12-year-old boy embraces Kung Fu, taught to him by a master.

"وانگ فی هونگ" که اکنون مدرسه کنگ فوی خود را دارد، در پی زیاد شدن شاگردانش به مشکل کمبود مکان برمی خورد. دو تن از همراهانش به توافقی با مالک یک ملک متروکه می رسند. اما مدرسه جدید او در کار مکانی است که برای او قابل قبول نیست و... شود.

Legendary kung fu master Wong Fei-Hung unwittingly relocates his clinic to an undesired location, only to stumble upon criminal acts committed by a cult.

هنگ کنگ، سال ۱۹۶۲٫ «لی ژن» (چئونگ) منشی یک شرکت صادراتی است و شوهرش که در یک شرکت ژاپنی کار می کند، دائم در سفر است. خیلی زود میان «لی – ژن» که در یک واحد آپارتمانی شلوغ زندگی می کند و همسایه اش، روزنامه نگاری به نام «چو» (لئونگ چیو وای)، صمیمیتی به وجود می آید.

Two neighbors form a strong bond after both suspect extramarital activities of their spouses. However, they agree to keep their bond platonic so as not to commit similar wrongs.

فیلم روزی که زمین از حرکت باز ایستاد، که بازسازی مجدد فیلمی با همین نام از سال ۱۹۵۱ است، زمانی اتفاق می افتد که دروغگویی و جنگ سراسر زمین را فرا گرفته است و یک موجود بیگانه بنام «کلاتو» (کینیو ریوز) به همراه رباتش گورت، از سیاره ای دیگر ماموریت می یابد تا به مردم زمین هشدار دهد که جنگهای زمینی نظم کهکشان را به هم ریخته است و اگر دست از این کار برندارند و بایکدیگر دوست نباشند سیاره زمین توسط دیگر سیاره ها نابود خواهد شد. کلاتو در زمین با پسر بچه ای به نام «باب» (جیدن اسمیت) دوست می شود که مادر او هلن (جنیفر کانلی) به کلاتو که تحت تعقیب است کمک می کند.

A remake of the 1951 classic science fiction film about an alien visitor and his giant robot counterpart who visit Earth.

دبیرستانی در حال فروپاشی‌ است، دانش‌آموزان این مدرسه آنطور که باید عملکرد خوبی ندارند و فعالیت‎های آکادمیکی در آنها به چشم نمی‌خورد. "هنری چن" که با نام برادر بزرگتر شناخته می‌شود، یک معلم است که مهارت‌های زیادی در فنون رزمی دارد و سعی دارد تا امید را با روش‌های آموزشی غیرمعمولش بازگرداند. اما هنگامی که پیشرفتی در عملکرد دانش‌آموزان حاصل می‌شود، وی با کارآفرینی خبیث درگیر می‌شود که با فرستادن گروهی از جنجگویان سعی دارد تا مدرسه را تصاحب کند

A soldier-turned-high school teacher uses unusual methods to reach to a class of poor students, while dealing with a greedy entrepreneur and his gang of fighters as well as the government.

زنی بدبین که تنها زندگی می کند با یک ژنرال قدرتمند روبرو می شود که در نگاه اول عاشق او می شود. او مشکل اعتماد دارد. وی رازهایی دارد که حتی خودش هم از آنها بی خبر است. آنها با هم شروع به بررسی این اسرار می کنند.

A cynical woman who lives alone runs into a powerful general who falls in love with her at first sight. She has trust issues; he has secrets that even he doesn't know about. Together, they start to investigate those secrets.

یک آدمکش سرخورده و تنها آخرین کارش را می پذیرد به امید اینکه بتواند با درآمدش بتواند خواننده ای را که بطور تصادفی باعث کور شدنش شده، درمان کند. اما بزودی متوجه می شود که رئیسش قصد دور زدن او را دارد...

A disillusioned assassin accepts one last hit in hopes of using his earnings to restore the vision of a singer he accidentally blinded.

"مارک" در حمام خود نشسته و از همسرش می پرسد، چه می شود اگر ریشهایم را اصلاح کند؟! پانزده سال است که آنها ازدواج کرده اند اما او را هیچگاه بدون ریشهایش ندیده است. او اینکار را می کند اما هیچکس متوجه این تغییر نمی شود و...

Mark is a middle-aged man who has spent most of his life with a mustache on his face. He suddenly decides to shave them. When he tells his wife, he disagrees with her, but.