رسانه اینترنتی بیست موویز

در یک نمایشگاه هوایی، یک فروند هواپیمای “میراژ۲۰۰۰″ فرانسوی ناپدید شده و دو خلبان مامور می شوند تا هواپیما را که در حالت مخفی پرواز می کند پیدا کنند و…

While in an international fair of exhibition of airplanes, a French Mirage 2000 of the last generation vanishes and pilots Antoine "Walk'n" Marchelli and Sebastian "Fahrenheit" Vallois are assigned to locate the plane that is flying in a hiding position below a commercial airplane. The pilots order the Mirage to return to the base, but the Mirage attacks Fahrenheit instead, and Walk'n immediately shots the Mirage saving his partner. However, the evidences are forged by the leader of a force called "Special Missions" and Walk'n is falsely accused of not following the orders and discharged from the air force. Blacklisted in the commercial flight companies, Walk'n and Fahrenheit are pressed to join the Special Missions team, where they disclose betrayals in a net of espionage.

یک نیروی پلیس شهر موصل برای آزادی شهر با نیروهای داعشی مبارزه می‌کند.

Between 2014 and 2017, ISIS occupied the Iraqi city of Mosul. During those years, the only group to fight the occupiers continuously was Nineveh province's SWAT unit, made up of local men who had either been injured or had a family member killed by ISIS. Carnahan's Mosul is a gripping tribute to these fighters for whom the incentives were intensely personal. Kawa (Adam Bessa), a 21-year-old police officer, barely survives a firefight. When the smoke clears he meets the men who saved his life, the Nineveh SWAT, led by Jasem (Suhail Dabbach). Kawa's own uncle was recently killed by ISIS. He joins the group, though they've been reduced to just a dozen men with three Humvees and a surplus of cigarettes. Before his first day with Nineveh SWAT is over, Kawa will witness the rescue of a child and the death of several colleagues, take revenge on a man who betrayed him, and participate in the ambush of an ISIS stronghold. Carnahan drops us right in the center of urban warfare, but also allows for telling moments that reveal the men beyond their combat roles. A rare American film designed to bring Iraqi perspectives forward, Mosul is both muscular and humane.

رو به همراه پو، پیگلت، تایگر و ایور تصمیم می گیرند به مناسبت جشن عید پاک به ربیت سر بزنند اما ربیت جشن را کنسل کرده و به جایش "روز خانه تکانی بهار" را برگزار می کند. این اتفاق باعث ناراحتی رو می شود...

Roo is upset when Rabbit cancels Easter and declares "Spring Cleaning Day" instead.

چهار شگفت‌انگیز وقتی در برابر موج‌سوار قدرتمند نقره‌ای و کهکشان سیاره‌خوار قرار می‌گیرند، متوجه می‌شوند که تنها موجودات فوق‌العاده در جهان نیستند.

The Fantastic Four learn that they aren't the only super-powered beings in the universe when they square off against the powerful Silver Surfer and the planet-eating Galactus.

روزی روزگاری دو برادر بودند که یک زن از هردوی آن ها پرستاری کرده و آن ها را بزرگ کرده بود. اولی "آزور"، پسربچه موطلایی با چشمان آبی که فرزند بانویی اشراف زده بود و دومی "آسمار"، پسربچه ای با رنگ پوست تیره و چشمانی سیاه که فرزند بانوی پرستار بود. مثل همه ی بچه های دیگه آن دو بایکدیگر جنگ و دعوا می کردند و مثل دو برادر یکدیگر را دوست می داشتند...

Raised by the same woman, the dark-complexioned, Asmar, and the flaxen-haired, Azur, set out on a quest to a strange and magical land to liberate the enchanting Djinn-fairy; but, only one can save her. Will the brothers be triumph...

هشت سال پس از سلطه بی نظمی جوکر، و حال در آستانه نابودی کامل گاتهام، توسط "بین"، تروریست غیرنظامی حیوان صفت، مرد خفاشی،"بتمن"به کمک زن گربه ای اسرارآمیز، مجبور می شود که از تبعیدگاهش بزای نجات شهر به پا خیزد

Eight years after the Joker's reign of chaos, Batman is coerced out of exile with the assistance of the mysterious Selina Kyle in order to defend Gotham City from the vicious guerrilla terrorist Bane.

«جیمز باند» (برازنان) پس از مأموریت ظاهرا ناموفقی که در کره ی شمالی داشته و تحمل چهارده ماه شکنجه و بازجویی، در حالی آزاد می شود که او را مهره ی سوخته تلقی می کنند. اما «باند» وارد عمل می شود تا جایگاه از دست رفته را دوباره به چنگ بیاورد. سرانجام نیز پی گیری هایش اوم را به «گوستاو گریوز» (استیونز) می رساند. «گریوز» تاجر الماسی است که اختراعی جدید به نام ماهواره ی ایکاروس را در اختیار دارد. ایکاروس می تواند ستون نور و انرژی ویران گرش را به هر سوی زمین که بخواهند، هدایت کند.

James Bond is sent to investigate the connection between a North Korean terrorist and a diamond mogul, who is funding the development of an international space weapon.

«جیمز باند» (مور) و یک جاسوسه ی روسی «سرگرد آنیا آماسووا» (باخ)، برای مقابله با نقشه های «کارل استرومبرگ» (یورگنس)، روان پریش که قصد نابودی جهان را دارد، هم راه می شوند. «استرومبرگ» دستیار دو متر و بیست سانتیمتری دندان فولادی اش، «کوسه» (کیل) را به مصاف «باند» می فرستد...

James Bond investigates the hijacking of British and Russian submarines carrying nuclear warheads, with the help of a K.G.B. agent whose lover he killed.

«ژنرال کوسکوف» (کرابه) از مأموران اطلاعاتی روسیه، با کمک «جیمز باند» (دالتن) به غرب پناهنده می شود تا اطلاعاتی را درباره ی عملکرد «ژنرال پوشکین» (ریس دیویز) از دیگر فرماندهان کا.گ.ب. لو بدهد. «کوسکوف» را گروهی ضربتی می ربایند و «باند» در جست و جوی قضیه به خود او مظنون می شود.

James Bond is sent to investigate a KGB policy to kill all enemy spies and uncovers an arms deal that potentially has major global ramifications.

«بلوفلد» (فون سیدو)، رهبر «اسپکتر» پس از ربودن دو موشک کروز مجهز به کلاهک هسته ای، با تهدید به نابودی جهان و تعیین مهلتی هفت روزه، اقدام به باج خواهی می کند و بار دیگر «جیمز باند» (کانری) وارد عمل می شود......

A S.P.E.C.T.R.E. agent has stolen two American nuclear warheads, and James Bond must find their targets before they are detonated.