رسانه اینترنتی بیست موویز

یک دختر خیابانی در یک معامله خشونت آمیز درگیر شده و به طور مفصل، به دنبال راه حل می گردد.

A street-smart party girl gets mixed up in a violent drug deal and finds a possible way out by masquerading as a nun.

«هنری روث» (آدام سندلر) مردی است که از تعهد داشتن نسبت به یک زن می ترسد، تا اینکه دختری جذاب به نام «لوسی» را می بیند. آنها با هم بیشتر آشنا می شوند و هنری از این که دختر رویاهیش را پیدا کرده خوشحال است، تا اینکه درمیابد لوسی حافظه کوتاه مدتش را از دست داده و فردای آن روز دیگر هنری را به یاد نمی آورد.

Henry Roth is a man afraid of commitment until he meets the beautiful Lucy. They hit it off and Henry think he's finally found the girl of his dreams until discovering she has short-term memory loss and forgets him the next day.

فضانورد، جنگلبان، کاریکاتوریست. راکل جوان به غیر از مادر شدن برنامه های زیادی دارد. او ترجیح می دهد به جای ساعت ها نشستن در توالت، مهمانی، مست یا سنگسار شود. اما او نمی تواند آن را نادیده بگیرد. اوست یا...

Astronaut, forest-keeper, cartoonist. Young Rakel has a whole lot of other plans than becoming a mother. She would rather party, get drunk or stoned instead of sitting hours on the toilet. But she can't ignore it. Is it her or the...

پس از وقایع استری، شهر چاندری دوباره مورد تسخیر قرار گرفته است. این بار، زنان به طور مرموزی توسط یک موجود وحشتناک بی سر ربوده می شوند. بار دیگر، این وظیفه ویکی و دوستانش است که شهر و عزیزان خود را نجات دهند.

After the events of Stree, the town of Chanderi is being haunted again. This time, women are mysteriously abducted by a terrifying headless entity. Once again, it's up to Vicky and his friends to save their town and loved ones.

مینی و کوین در یک روز به فاصله یک دقیقه به دنیا می آیند. زندگی آنها ممکن است با هم شروع شود، اما دنیای آنها نمی تواند متفاوت تر از این باشد. سالها بعد آنها دوباره خود را با هم می یابند. شاید زمان آن رسیده است که فرصتی برای عشق داشته باشید.

Minnie and Quinn are born on the same day, one minute apart. Their lives may begin together, but their worlds couldn't be more different. Years later they find themselves together again. Maybe it's time to take a chance on love.

کارولین، یک طراح داخلی مجرد، به آپارتمانی که به نظر می‌رسد عالی است نقل مکان می‌کند تا همسایه‌اش، «والبنگر» هر شب از خواب بیدار شود و باعث ایجاد یک ارتباط غیرمنتظره و پر تنش شود.

Caroline, a single interior designer, moves into what seems like the perfect apartment only to be awakened nightly by her neighbor, the 'wallbanger,' sparking an unexpected, tension-filled connection.

یک پیمانکار نامحدود در وزارت دادگستری، که از نزدیک کسانی را که دستبند الکترونیکی مچ پا می پوشند مدیریت می کند، در کار افسران مشروط کمک می کند، و توهین کلامی و خشونتی را که در مواقع اضطراری رخ می دهد سرکوب می کند.

An indefinite contractor at the Ministry of Justice, who closely manages those wearing electronic ankle bracelets, assists in probation officers' work, and suppresses verbal abuse and violence that occurs in case of emergency.

پس از یک دهه دوری از کشور، ستاره ملی نزد عشقی که ترکش کرده بود باز می گردد.

After being gone for a decade a country star returns home to the love he left behind.

در سال های 1987 و 1988، به مدت 21 ماه، بیست تن از اعضای خانواده ی مافیایی «لوکزه» اهل نیوجرزی به جرم 76 فقره خلاف محاکمه شدند. متهم اصلی در این محاکمه ی طولانی، «جاکومو دی نورشیو» (دیزل) بود که دفاع از خودش را به عهده گرفت...

In the late 1980s, a low level gangster named Jackie DiNorscio defends himself in court in what became the longest criminal trial in American judicial history.

پدر خانواده و پدرخوانده یعنی “برد” (ویل فرل) و “داستی” (مارک والبرگ) که والدین این دو برای تعطیلات به خانه ی آن ها آمده اند و این دو می بایست با کارهای پدربزرگ های خانواده کنار بیایند، ولی …

Having finally gotten used to each other's existence, Brad and Dusty must now deal with their intrusive fathers during the holidays.