رسانه اینترنتی بیست موویز

با کمک یک ولگرد بی‌نظم ثروتمند، یک ولگرد چشم شبنم که عاشق یک دختر گل بی‌بینا شده است، پول جمع می‌کند تا بتواند از نظر پزشکی به او کمک کند.

With the aid of a wealthy erratic tippler, a dewy-eyed tramp who has fallen in love with a sightless flower girl accumulates money to be able to help her medically.

یک پسر جوان با یک بیماری نادر استخوان شکننده و اوتیسم همه افراد اطراف خود را با دیدگاه جهانی شاد ، خنده دار و تأثیرگذار خود تغییر می دهد.

A young boy with both a rare brittle-bone disease and autism transforms everyone around him with his joyous, funny, and life-affirming world view.

در سال 1985، پدر فداکار، بیل فورلونگ، اسرار آزاردهنده‌ای را که در صومعه محلی نگهداری می‌شود، کشف می‌کند و حقایق تکان‌دهنده خود را کشف می‌کند.

In 1985 devoted father Bill Furlong discovers disturbing secrets kept by the local convent and uncovers shocking truths of his own.

«ویلیام تاکر» (گرانت) در محله ی ناتینگ هیل (غرب لندن) کتاب فروشی دارد. یک روز «آنا اسکات» (رابرتس)، ستاره ی امریکایی که به لندن آمده تا در فیلمی بازی کند، در حال گشت و گذار وارد مغازه ی «ویلیام» می شود و کتابی می خرد. اما ارتباط این دو که قاعدتا باید در همین جا تمام شود، ادامه پیدا می کند و پس از چندی به رابطه ای عاطفی تبدیل می شود...

The life of a simple bookshop owner changes when he meets the most famous film star in the world.

داستان رابطه پیچیده ای که میان بیل هاگمایر، تحلیلگر FBI و قاتل سریالی باندی که در آخرین سال های محکومیتش در اعدام شکل گرفت.

The complicated relationship that formed between the FBI analyst Bill Hagmaier and serial killer Bundy during Bundy's final years on death row.

«جین واتسن» (دپ) مردی است معمولی که هنگام بازگشت از مراسم خاک سپاری همسر سابقش، به «آقای اسمیت» (واکن) و «خانم جونز» (مافیا) برمی خورد که دخترش را می ربایند و به او اسلحه ای با شش گلوله و یک کارت رمز گشا می دهند و خط سیر «فرماندار گرانت» (میسن) را در اختیارش می گذارند و به او می گویند که تنها ۷۵ دقیقه فرصت دارد فرماندار را بکشد و اگر نه دخترش را خواهد کشت.

An unimpressive, every-day man is forced into a situation where he is told to kill a politician to save his kidnapped daughter.

سه مرد به اسمهای «جیمی» (شان پن) ، «شان» (کوین باکون) و «دیو» (تیم رابینز) از زمان کودکی در یک محله آرام در شهر بوستون بزرگ شده و با هم دوست بوده اند. اکنون بعد از مدت ها، با به قتل رسیدن دختر جیمی، سرنوشت دوباره آن ها را گرد هم میاورد. شان که یک کارآگاه پلیس است، مسئولیت تحقیق روی این قتل را بر عهده دارد. او شواهد و مدارک وحشتناکی در این باره پیدا می کند و ...

With a childhood tragedy that overshadowed their lives, three men are reunited by circumstance when one has a family tragedy.

بیوگرافی از زندگی نویسنده ای به نام "سادات حسن مانتو" که در دهه 40 میلادی در هند می زیست...

The film is a biographical account of writer Saadat Hasan Manto's life and is set in 1940s India.

"آرین" (هپبرن) دختر جوانی است که با پدر کارآگاهش (شوالیه) زندگی می‌کند و درباره پرونده‌های او بسیار کنجکاو است. کنجکاوی درباره پرونده مرد ثروتمند و زن‌باره‌ای به‌نام "فرانک فلاناگان" (کوپر) باعث درگیری عاطفی "آرین" با این مرد می‌شود...

Director Billy Wilder salutes his idol, Ernst Lubitsch, with this comedy about a middle-aged playboy fascinated by the daughter of a private detective who has been hired to entrap him with the wife of a client.

پس از شکست « عملیات بال های سرخ » در سال دو هزار و پنج ، چهار عضو نیروهای ویژه وظیفه دارند تا در یک ماموریت خطرناک و حساس ، تروریست معروف طالبان به نام احمد شاهد را پیدا کرده و از بین ببرند...

Marcus Luttrell and his team set out on a mission to capture or kill notorious Taliban leader Ahmad Shah, in late June 2005. Marcus and his team are left to fight for their lives in one of the most valiant efforts of modern warfare.