رسانه اینترنتی بیست موویز

انیمیشن اینگونه آغاز می شود که "تد" متصدی موزه بلومزبری، توسط صاحب موزه به ماموریتی فرستاده می شود تا مجسمه ای گمشده به اسم زاگاوا را پیدا کند و بدین گونه موزه را از ورشکست شدن نجات بدهد...

The Man in the Yellow Hat is an oddball museum employee who looks after his pet monkey, an inquisitive and wonderful creature whose enthusiasm often gets the best of him.

یک وایکینگ جوان بدبخت که آرزوی شکار اژدها را دارد، خود دوست غیر محتمل یک اژدهای جوان می شود و می آموزد که ممکن است موجودات بیش از حد تصور او باشند.

A hapless young Viking who aspires to hunt dragons becomes the unlikely friend of a young dragon himself, and learns there may be more to the creatures than he assumed.

داستان یک خانواده که با اخراج موقت دخترشان سامر از مدرسه دچار تنش‌هایی شده و هر کدام درگیر اتفاقات سورئال می‌شوند.

When September is suspended from their school, her sister July begins to assert her own independence. Tension in the family builds on holiday Ireland as a series of surreal encounters test the them all to their limit.

داستان یک راهبه قرن هفدهم در ایتالیا که از دیدگاه های مذهبی و وابسته به عشق شهوانی رنج می برد. او از فردی کمک می گیرد اما رفته رفته رابطه این دو زن به یک رابطه ی عاشقانه تبدیل می شود.

17th-century Tuscany, Italy. As the sinister threat of the Plague looms over Europe, the sincerely devout eight-year-old novice, Benedetta Carlini, is brought into the Theatine Convent of the Mother of God in Pescia as a bride for Jesus Christ. Eighteen long years later, as ominous whispers of disputable miracles scandalise the cloistered sisters, a test of faith awaits deeply pious Benedetta in the shape of bruised, abused, and earthly Bartolomea: a young woman fleeing her violent father. Now, while under the vigilant eye of cynical Abbess Felicita, fleeting glimpses of the forbidden fruit invite a tentative intimacy, ungovernable desires, and intense diabolical obsessions in, and suddenly, the holy signs of faith are manifest in Sister Benedetta's body. But, few can wrestle with guilt and emerge unscathed. Is there an escape from sin when the flesh is the enemy?

اوبلیکس عاشق دختری می شود که به تازگی وارد روستای زادگاهش گائول شده است، اما وقتی عشق واقعی دختر برای دیدنش به روستا می آید. او ناامید میشود. آن دو توسط رومی ها ربوده می شوند و اوبلیکس واستریکس قصد دارند آنها را نجات دهند...

After Panacea and her fiancé Tragicomix are kidnapped by the romans and forced to enlist in the foreign legion, Asterix and Obelix join Julius Caesar's army to rescue them.

آستریکس کوچک به همراه اوبلیکس، آخرین جنگجویان آزاد روستای "گاول" پس از حمله ی روم، ماموریت دارند یک بشکه ای که حاوی مواد جادویی است را به دست پسر عموی آستریکس که می خواهد با ارتش روم بجنگند، برسانند.

Asterix and Obelix leave for Britain with a barrel of Getafix's magic potion to help the village of Anticlimax, Asterix's Breton cousin, resist the Roman invasion.

باز هم یه لشگر زره پوش "سزار" تارومار میشود و این بار "سزار لوکولوس" را برای دستگیری قهرمانان گائول می فرستد ...

Sent out to prevent Getafix from being thrown off the edge of the Earth by the Romans, Asterix and Obelix find themselves in America, encountering a Native tribe and a greedy medicine man.

آستریکس و اوبلیکس برای کمک به رفیقشان که عاشق شاهزاده یونانی شده است، باید در مسابقات المپیک شرکت کرده و پیروز شوند...

The Roman Brutus plans to marry Irina, the princess of Greece, but the Gaul Lovesix wants to prevent this from happening. To get her attention, his strategy is to win the Olympics, with the help of Asterix and Obelix.

پس از حمله ای ناموفق به دهکده ای خالی از سکنه، فرمانده جنگجویان وایکینگ جمله مشاور خود کریپتوگراف (رمزگشا) را مبنی بر این که "ترس به روستایی ها بال می دهد" را غلط فهمیده و چنین می پندارد که روستایی ها بال دارند و قادر به پرواز هستند. او تصمیم می گیرد تا قهرمان ترس در کشور گل ها را اسیر گرفته و از وی رموز پرواز را آموخته و جنگجویانی شکست ناپذیر شوند و...

While tutoring the Gallic chief Vitalstatistix's rebellious nephew Justforkix, Asterix and Obelix must rescue him from Vikings who wish to learn the meaning of fear to become invincible.

سنگی به طور تصادفی که توسط اوبلیکس پرتاب شده به کشیش برخورد میکند و او ذهن و حافظه خود را از دست می دهد.

When Getafix becomes an amnesiac lunatic after being struck by Obelix's menhir, Asterix tries to cure him, all while his fellow villagers are being conned by a phony soothsayer.