رسانه اینترنتی بیست موویز

سوپرمن باید میراث بیگانه کریپتون خود را با تربیت انسانی خود به عنوان خبرنگار کلارک کنت آشتی دهد. او به عنوان تجسم حقیقت ، عدالت و راه انسان به زودی خود را در دنیایی پیدا می کند که اینها را به عنوان پیرمرد تلقی می کند.

Superman must reconcile his alien Kryptonian heritage with his human upbringing as reporter Clark Kent. As the embodiment of truth, justice and the human way he soon finds himself in a world that views these as old-fashioned.

دو برادر دوقلو برای رهایی از زندگی آشفته خود به زادگاهشان بازگشتند تا از نو شروع کنند، اما متوجه شدند که شری بزرگ در انتظارشان است.

Trying to leave their troubled lives behind, twin brothers return to their hometown to start again, only to discover that an even greater evil is waiting to welcome them back.

تیمی نامتعارف از ضدقهرمانان ـ یلنا بلوا، باکی بارنز، رد گاردین، گوست، تسک‌مستر و جان واکر ـ مأموریتی خطرناک را آغاز می‌کنند که آن‌ها را وادار می‌سازد با تاریک‌ترین زوایای گذشته‌ی خود روبه‌رو شوند.

After finding themselves ensnared in a death trap, an unconventional team of antiheroes must go on a dangerous mission that will force them to confront the darkest corners of their pasts.

داستان این بار در نپال رخ می‌دهد و مایک برای پخش خاکستر برادر مرحومش به قله اورست سفر می‌کند. در حین سفر با یک اتوبوس توریستی در جاده خطرناک ۱۲,۰۰۰ فوتی معروف به “جاده آسمان”، او و راهنمای کوهستانش (با بازی فان بینگ‌بینگ) با گروهی از مزدوران نپالی مواجه می‌شوند و باید برای نجات خود، مسافران بی‌گناه و سرزمین روستاییان محلی بجنگند.

Mike travels to Nepal to scatter his late brother's ashes on Mt. Everest. When Mike and his mountain guide encounter mercenaries on a tour bus, they are forced to fight to save themselves, the passengers, and the local villagers' ...

برادر و خواهری، در خانه‌ی دورافتاده‌ی مادرخوانده‌ی جدیدشان، با یک مراسم وحشتناک روبرو می‌شوند.

A brother and sister uncover a terrifying ritual at the secluded home of their new foster mother.

وقتی میکی اندرسون پس از ده سال زندان به زادگاهش برمی‌گردد، مصمم است سرانجام به زندگی خود ادامه دهد، اما جامعه نزدیک رودخانه ساویج اجازه نمی‌دهد او گذشته را به این راحتی فراموش کند.

When Miki Anderson returns to her hometown after ten years in prison she's determined to finally move on with her life, but the close-knit community of Savage River is not about to let her forget the past that easily.

۱۵ سال پیش، طوفانی سهمگین در اِولین بی باعث مرگ دو جوان، از جمله برادر بزرگ‌تر کیران الیوت، و ناپدید شدن دختری نوجوان به نام گبی شد.  کیران (با بازی چارلی ویکرز) که از آن زمان با احساس گناه زندگی می‌کند، به همراه همسرش میا (یرین ها) و فرزند خردسالش به زادگاهش بازمی‌گردد تا با گذشته‌اش روبه‌رو شود.  اما با پیدا شدن جسد دختری جوان به نام برونته در ساحل، زخم‌های قدیمی دوباره سر باز می‌کنند و رازهای مدفون‌شده‌ی شهر یکی‌یکی فاش می‌شوند.

Fifteen years ago, a storm devastated the coastal town of Evelyn Bay and took three young people: Kieran's older brother, Finn, Mia's best friend, Gabby, and Finn's friend, Toby. Burdened by guilt, Kieran and Mia escaped.

وقتی مردی به زادگاه ساحلی‌اش در استرالیا برگشت، گروهی از موج‌سواران محلی در مقابل پسر نوجوانش او را تحقیر کردند و ادعا کردند که مالک آن ساحل خلوت دوران کودکی او هستند.

A man returns to the idyllic beach of his childhood to surf with his son. When he is humiliated by a group of locals, the man is drawn into a conflict that keeps rising and pushes him to his breaking point.

پسر بچه پنج ساله هندی خانه اش را که در خیابان های "کالکاتا" بود از دست داده است. او با چالش های بسیاری رو به رو میشود تا اینکه یک زن و شوهر در استرلیا سرپرستی وی را برعهده می گیرند. حال او 25 ساله شده و فصد دارد تا خانواده اش را که در گذشته از دست داده پیدا کند و ...

In 1986, Saroo was a five-year-old child in India of a poor but happy rural family. On a trip with his brother, Saroo soon finds himself alone and trapped in a moving decommissioned passenger train that takes him to Calcutta, 1000 miles away from home. Now totally lost in an alien urban environment and too young to identify either himself or his home to the authorities, Saroo struggles to survive as a street child until he is sent to an orphanage. Soon, Saroo is selected to be adopted by the Brierley family in Tasmania, where he grows up in a loving, prosperous home. However, for all his material good fortune, Saroo finds himself plagued by his memories of his lost family in his adulthood and tries to search for them even as his guilt drives him to hide this quest from his adoptive parents and his girlfriend. Only when he has an epiphany does he realize not only the answers he needs, but also the steadfast love that he has always had with all his loved ones in both worlds.

گروهی از مرگبارترین موجودات استرالیا که از حبس شدن در خانه خزندگان که در آن انسان ها مانند هیولاها به آنها نگاه می کنند، خسته شده اند، با یک فرار بی نقص و جسورانه از این محیط...

Tired of being locked in a reptile house where humans gawk at them like they're monsters, a group of Australia's deadliest creatures plot a daring escape from their zoo to the Outback.